خدایا کمکم کن...


پروا

گرفته امشب قده بزرگی کهکشان هااااااا

دلم احساس غریبی دارد امشب

ارزو هایم محو و پوچ در دریای غم

گرفتار است نمی دانم چرااااااا ؟

چه کس جوید حال مرا امشب

نمی دانم ...........؟

رویا هایی که هیچ سودی برایم نداشته و

نخواهد داشت ......

ارزو های محالی که نایافتنی است در این دنیا

حال عجیبی دارم امشب دریاب مرااااااااا

خدایااااااااا

ایا غم های من پایانی دارد ؟

نمیدانم

واژه هایی بی نفس در عمق وجودم زبانه

می کشد امشب

قلب خسته ی من دیگر نای تپیدن ندارد امشب

می نویسم احساسم را با دستانی سرد

بر روی دفترچه ی خیالم امشب

لمس دستانی که هیچ وقت ان ها را نیافتم

امشب ذره ذره ی وجودم را به اتش کشیده اند

دلم هوای گریه دارد امشب

ولی گریه را چه سود ........

فقط دستانت را می جویم در رویای خویش

تا شاید ارام بگیرد دل بی تابم امشب

خداااااااا یا کمکم کن!!!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,ساعت 12:0 توسط پروا| |


Power By: LoxBlog.Com